مقاله درباره غزلیات مولوی و باز زایی فرهنگ ایران

دانلود مقاله غزلیات مولوی و باز زایی فرهنگ اصیل ایران
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 84
مقاله درباره غزلیات مولوی و باز زایی فرهنگ ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*غزلـّیات ِ مولوی و باز زائی فرهنگ ایران*


جـان ِ جـان = بهمن= برهمن

 

بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا

 

چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود

 

 

 

درفرهنگ ایران

 

« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود

 

و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »

 

وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود

 

واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست

 

 

 

 

گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود

 

وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد

 

به این روند پیدایش، گفته میشد که :

 

« بـُن ، سـایـه میـشـود »

 

 

 

« بُن آفریننده کیهان »

 

«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»

 

دردرون هرانسانی هست

 

فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران

 

برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است


 

 

درفرهنگ اصیل ِ ایران ،

 

تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست

 

تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،

 

در مکاتب فلسفی باختر ،

 

« فلسفی ساخته شد »

 

وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید

 

وآن را از بُن ، تباه ساخت

 

 

 

به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »

 

همائی تو ، همائی تو ، همائی

 

 

 

« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.

 

« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان واینکه همه، « دربندند»، میگوید که : انسان درپایان ، پیداشد، تا باخردش ، این طلسم ها و بندهارابگشاید :

 

چو زین بگذری ، مردم آمد پدید

 

شد « این بند ها » را سراسر کلید

 

خرد انسانی با « کلید مهر»، این طلسم و بندها را میگشاید . ویژگی بنیادی خرد انسان درفرهنگ ایران ، « پیوند مهری خرد با طبیعت و گیتی » است .خرد ، درفرهنگ ایران ، نمیاندیشد که چگونه میتواند طبیعت را با مکرو قهر و زور، مغلوب خود سازد، بلکه میاندیشد که چگونه با مهر، میتواند « درهای بسته به طبیعت هرپدیده ای را بگشاید » . در هر چیزی وهر جانی درگیتی ، گنجی نهفته است که باید آنهاراجست وبدون قهرو زور و غلبه ، آنهارا گشود .